کد مطلب:129628 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

برخی جزئیات حمله نخست
از مـتـون تـاریـخـی چـنـیـن بـر مـی آیـد كه حمله نخست سپاه عمر سعد، پس از مبارزه ای كه عـبـداللّه بـن عـمـیر كلبی یسار، غلام زیاد بن ابیه و سالم، غلام عبیداللّه زیاد را كشت، صـورت پـذیـرفـت. طـبـری دربـاره ی آغـاز حـمـله ی نـخـسـت مـی نـویـسـد: «عـمـرو بـن حـجـاج [1] كـه فـرمـانـده میمنه


سپاه بود بر میمنه حمله كرد. [2] چون به حـسـیـن رسـیـدنـد، یـاران حـضـرت روی زانـو نشستند و نیزه هاشان را به سوی آنان دراز كـردنـد. سـواران نتوانستند در برابر نیزه ها پیش بروند و در صدد بازگشت بر آمدند. یاران حضرت آنان را زیر باران تیر گرفتند و شماری از آنها را كشتند و شماری دیگر را زخمی كردند.» [3] .

طـبـری نـقـل مـی كـنـد كـه چـون عـمرو بن حجاج به امام حسین نزدیك شد می گفت: «ای مردم كوفه! پایبند فرمانبرداری و جماعت خویش باشید و در كشتن كسی كه از دین برگشته و با امام به مخالفت برخاسته تردید مكنید.!»

امـام حـسین (ع) به او گفت: «ای عمرو بن حجاج، آیا مردم را بر ضد من تشویق می كنی؟ آیـا مـا از دیـن بـرگـشتیم ولی شما در آن ثابت قدم ماندید. به خدا سوگند آن روزی كه قـبض روح شدید و با این اعمال مردید، خواهید دانست كه كدام یك از ما از دین بیرون رفته و چه كسی به افتادن در آتش سزاوارتر است!....»

عـمـرو و یـارانـش كـه در جـناح چپ سپاه عمر سعد بودند، از سوی فرات به امام (ع) حمله كـردنـد. سـپـاه امـام (ع) سـاعـتـی سـر آسیمه شد و نخستین كس از اصحاب كه به شهادت رسید، مسلم بن عوسجه اسدی بود. [4] .


[1] در جـلد نـخست همين كتاب زندگينامه مختصر عمرو بن حجاج را آورديم و در اينجا مـطـالبـي را كه به پايان كار اين ظالم مربوط مي شود مي آوريم. «عمرو بن حجاج كه از سـران قاتلان امام حسين (ع) بود به سوي بصره گريخت. اما از شماتت مردم ترسيد و بـه سـراف رفـت. صـاحبان آب به او گفتند: از پيش ما برو كه از مختار ايمن نيستيم. او نـيـز رفت، ولي آنها يكديگر را سرزنش كردند و گفتند: بدكاري كرديم؛ و گروهي در پـي او سـوار شـدنـد تـا او را بـاز گردانند. چون از دور اينان را ديد پنداشت كه ياران مـخـتـارنـد؛ و در مـحلي به نام «البيضيه» در حمارة القيظ ميان سرزمين كلب و طي، راهي رمـلي را در پـيـش ‍ گـرفـت و هـمـراه بـا يـارانـش از شـدت تشنگي در همان راه مرد. (الاخبار الطوال، ص 303.).

[2] گـويـا اصـل در ايـن اسـت كـه ميمنه بر ميسره ي سپاه مخالف حمله كند، چرا كه در مقابلش قرار دارد.

[3] تاريخ الطبري، ج 3، ص 323؛ و ر.ك: الارشاد، ج 2، ص 102.

[4] مؤلف محترم در اينجا به شرح مكالمه حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه پرداخته و در پايان، سلام بر مسلم در زيارت ناحيه را آورده است كه ما به دليل ذكر آن در شرح حال مسلم بن عوسجه در فصل دوم، از ترجمه مجدد آن خودداري نموديم.